کد خبر : 11533
تاریخ : 1399/3/27
گروه خبری : همه دانا

یادنامه هگمتانه به بهانه سالگرد عملیات نصر4

فداکاری رزمندگان انصارالحسین(ع) همدان

در حفظ مناطق صعب‌العبور ماووت عراق / سردار جانباز رضا میرزایی: رزمندگان همدان مظلومانه و با دست خالی مناطق را حفظ کردند

هگمتانه، گروه همه دانا: یکی از عملیات‌های بزرگ و مهم دلاورمردان استان همدان که در خردادماه سال 66 انجام شد، عملیات نصر 4 بود. هدف این عملیات تصرف شهر ماووت عراق و ارتفاعات مشرف بر این شهر بود. رزمندگان استان همدان علاوه بر شرکت در این عملیات، مسؤولیت حفظ این منطقه را نیز به مدت یک سال برعهده می‌گیرند که سردار رضا میرزایی دلاورمرد دوران دفاع مقدس و از افتخارات استان همدان فرماندهی خط و حفظ منطقه را در طول این مدت به عهده می‌گیرند. سردار جانباز رضا میرزایی در تشریح نقش رزمندگان استان همدان در این عملیات و نیز حفظ این منطقه عملیاتی چنین روایت می‌کند:

«بعد از عملیات‌های پی در پی در کربلای 5 در منطقه شلمچه، برادر حاج مهدی کیانی، لشکر 32 انصارالحسین (ع) را تحویل سردار حاج علی شادمانی داد و با شروع کار فرمانده جدید، مأموریت جدیدی به لشکر محول شد. در تاریخ 18 فروردین ماه 1366به لشکر 32 انصارالحسین (ع) ابلاغ شد که از منطقه جنوب به غرب کشور برود و پس از ابلاغ نقل و انتقالات شروع شد.

*انجام عملیات" شناسایی "توسط سپاه انصارالحسین(ع) همدان

به اردوگاه شهید شهبازی چهارزبر رفتیم و مقرمان را در آنجا برقرار کردیم. بعد از اینکه همه واحدها و گردان‌ها مستقر شدند به لشکر انصارالحسین ابلاغ شد نیروهای اطلاعات، عملیات و ستاد را برای آماده سازی عملیات به منطقه ماووت عراق اعزام کنند که این کار هم انجام شد. بعد از اینکه منطقه شناسایی شد عملیات نصر 4 در تاریخ 31 خرداد ماه 1366در منطقه ماووت عراق به اجرا گذاشته شد. در واقع این عملیات ادامه عملیات کربلای 10 بود که با طراحی و فرماندهی سپاه در 4 محور به اجرا گذاشته شد و در این عملیات رزمندگان اسلام موفق شدند به اهداف خود برسند.

*حفظ منطقه عملیات نصر4 دشوارتر از انجام عملیات بود

مسؤولیت حفظ دستاوردهای این عملیات را در منطقه برده هوش به عهده ما گذاشتند. بنابراین ما بعد از آزادسازی منطقه برده هوش این مناطق را که سراسر متشکل از ارتفاعات صعب العبور بود، تحویل گرفتیم. بعد از اینکه در خط مستقر شدیم سنگری نداشتیم و خط جاده مناسبی نداشت! دشمن در ارتفاعات گامو که بلندترین ارتفاعات منطقه به شمار می‌آمد مستقر بود و از آنجا کل مواضع ما را در زیر دید و تیررس خود داشت. در واقع حفظ منطقه سخت‌تر از انجام عملیات بود. عراقی‌ها با پاتک‌های پی در پی تلاش می‌کردند مناطق از دست رفته خود را دوباره بازپس بگیرند. رزمندگان لشکر 32 انصارالحسین در چنین اوضایی هم باید سنگر می‌ساختند و هم جواب پاتک‌های دشمن را میدادیم که حقیقتا بچه‌های ما فداکاری کردند و با همه توان و در سخت‌ترین وضعیت، آن منطقه را حفظ کردند.

از زمانی که نیروهای لشکر 32 انصارالحسین (ع) وارد منطقه شدند و عملیات نصر 4 انجام شد ما در منطقه بودیم و آخرین نیروهایی که منطقه ماووت عراق را ترک کردند نیروهای ما بودند در کل می‌توان گفت ما حدود یک سال در منطقه ماووت عراق حضور داشتیم.

در مرحله اول ما مسؤولیت محور ضلع جنوب شرقی ماووت عراق را به عهده داشتیم که شامل ارتفاعات برده هوش، تپه‌های جنگلی و تپه‌های دوقلو می‌شد. زمانی که ما(لشکر انصارالحسین) آن محور را تحویل گرفتیم به لحاظ گستردگی و صعب العبور بودن منطقه و همچنین تسلط عراقی‌ها به منطقه، دو مقر مجزا برای کنترل بهتر محور ایجاد کردیم. من در محور جلو و در داخل دره مستقر بودم و یکی از معاونان بنده هم در مقر دومی مستقر بود. رضا محمدمیرزایی، مسعود عطایی و منوچهر احمدوند معاونین بنده بودند.

*رزمندگان استان همدان با دست خالی منطقه نصر 4 را حفظ کردند

در آن زمان ما سخت‌ترین روزهای خود را در منطقه ماووت عراق سپری می‌کردیم؛ مشکلات فراوانی داشتیم و بسیاری از وسایل تدارکاتی ما از بین رفته بود. مسیرها صعب العبور و تدارکات رسانی به ارتفاعات دشوار بود. لشکر انصارالحسین (ع) هر آنچه را که داشت در منطقه ماووت و در عملیات‌ها و پدافندی‌ها از دست داده بود. متأسفانه کمک‌ها هم از همه طرف متوقف شده بود. و در آخر وضعیت ما به گونه‌ای شده بود که حتی ابتدایی‌ترین امکانات هم برای ما فراهم نمی‌شد و رزمندگان به صورت مظلومانه و با دست خالی، آن مناطق را حفظ می‌کردند.

در خط پدافندی محور برده هوش منطقه ماووت بودم که از همدان تماس گرفتند و اطلاع دادند جلسه‌ای است که باید در آن شرکت کنم. فورا به همدان آمدم و در ساعت 8 صبح روز بعد به مقر لشکر انصارالحسین (ع) رفتم.

جلسه با حضور فرمانده لشکر "حاج علی شادمانی" شروع شد. همه فرماندهان در جلسه حضور داشتند، من هم در گوشه‌ای نشسته بودم. برادر علی چیت سازیان وقتی که مرا دید آمد و کنارم نشست. بعد از سلام و احوال پرسی گفت: " امروز بعدازظهر می‌خواهم به منطقه ماووت و به خط شما بروم. تو هم بیا با هم برویم! "من به او گفتم: "دیشب به همدان رسیدم و می‌خواهم دو روز دیگر بروم " علی آقا گفت: " من به قصد رفتن به ماووت از خانواده‌ام خداحافظی کرده‌ام و باید بعدازظهر بروم ". من سعی کردم او را متقاعد کنم تا دو روز دیگر با هم برویم؛ اما چیت سازیان اصرار داشت بعدازظهر همان روز به منطقه برود. من هم بعداز دو روز رفتم و به مقر محور رسیدم. به محض رسیدن به آنجا از معاون خود، برادر رضا محمد میرزایی گزارش منطقه را خواستم و او بی مقدمه گفت: " علی چیت سازیان شهید شد!" من یکباره مات و مبهوت ماندم و پرسیدم که چطور شهید شد؟ میرزایی گفت:" چیت سازیان امروز صبح با دو نفر از بچه‌های اطلاعات و عملیات آمد و از محور تپه‌های دو قلو به جلو رفت که در بین خط خودی و دشمن بر اثر اصابت ترکش خمپاره 60 به شهادت رسید و من به همراه رحم خدا مشکینی رفتیم و پیکرش را به عقب آوردیم".

*ماجرای حضور آیت‌الله موسوی همدانی در خط مقدم جبهه ماووت

در خط مقدم منطقه ماووت بودم که متوجه شدم آیت‌ا... موسوی همدانی به منطقه آمده است. ایشان پیغام دادند که می‌خواهند رزمنده‌ها را در خط مقدم زیارت کنند ما در ابتدا مخالف بودیم اما ایشان می‌گفت:" مگر خون من رنگین‌تر از آن عزیزانی است که در جلوی دشمن ایستاده اند؟! با آمدن حاج آقا به خط همه رزمنده‌ها روحیه گرفتند و نیروهای سپاهی و بسیجی همچون پروانه به دور حاج آقا حلقه زده بودند و حاج آقا هم متقابلا بچه‌ها را مورد لطف و محبت خود قرار می‌داد. صبح روز بعد گروهی از رزمنده‌ها به دیدار حاج آقا آمدند حاج آقا موسوی همدانی سرگرم صحبت با آن‌ها بود که ناگهان خمپاره‌ای از طرف دشمن شلیک شد و در نزدیکی ما فرود آمد بلافاصله خمپاره‌های دوم و سومی هم پشت سر هم آمد و یکی از آنها به 10 متری ما اصابت کرد من صحبت‌های حاج آقا را قطع کردم و ایشان را سوار بر خودروی تویوتا کردم تعدادی از بچه‌ها هم پشت تویوتا سوار شدند ناگهان خمپاره بعدی پشت خودرو ما اصابت کرد و تویوتا منهدم شد. تعدادی از بچه‌ها که پشت ماشین سوار شده بودند شهید و مجروح شدند و بنده هم به شدت از ناحیه پشت سر مجروح شدم.

در این بین مشکلی برای حاج آقا پیش نیامد اما موج انفجار خمپاره 120 موجب ناراحتی ایشان شد و چندین بار هم ترکش از بالای سرش عبور کرد.

من تا یک ماه بیهوش بودم. ترکش تا هفت سانتی متر از پشت به داخل سرم فرو رفته بود و به میدان بینایی ام صدمه زده بود علاوه برآن چند ترکش هم به کتف و دستم اصابت کرده بود که یکبار در ایران و یکبار در آلمان توسط پرفسور مجید سمیعی تحت عمل جراحی قرار گرفتم.

ما در دو مرحله در محور برده هوش که به ارتفاعات بلند گامو نزدیک بود حضور داشتیم و در یک مرحله هم با دستور سردار حاج علی شادمانی محور ارتفاعات قشن را تحویل گرفتیم که در مجموع حدود یک سال در مناطق مختلف ماووت عراق حضور داشتیم.

*درخشش سردار علی شادمانی در منطقه عملیاتی ماووت

سردار حاج علی شادمانی یکی از فرماندهان شجاع و مخلص دوران دفاع مقدس است که در سخت‌ترین اوضاع بیشترین فداکاری‌ها را از خود به یادگار گذاشت به خصوص در منطقه عمومی ماووت عراق او با کم‌ترین امکانات بیشترین کار را انجام داد. سردار شادمانی در منطقه غرب کشور جانباز شد. او در جبهه‌های مختلف بارها تا مرز شهادت پیش رفت. شادمانی در حال حاضر به عنوان مسؤول معاونت عملیات ستاد کل نیروهای مسلح فعالیت می‌کند و از افتخارات استان همدان است.

*شهادت 293 نفر از رزمندگان استان همدان در ماووت عراق

رزمندگان استان همدان نزدیک به 14 ماه حضور فعال در این مناطق داشتند و در طول مدتی که رزمندگان استان همدان در منطقه بانه و ماووت عراق حضور داشتند 293 نفر به شهادت رسیدند و 700 نفر هم مجروح شدند که سردار علی چیت سازیان، محمد امیر چیت سازیان، سردار حاج حسن تاجوک، نوذر سلگی و... از جمله شهدای بزرگوار این مناطق هستند.

روحشان شاد و یادشان گرامی

در مجموع 8 لشکر و دو تیپ پیاده از سپاه پاسداران که جمعا 31 گردان پیاده را شامل می‌شد در عملیات نصر4 شرکت داشتند که یکی از آنها لشکر 32 انصارالحسین (ع) بود. همچنین 5 گردان توپخانه و 11 آتشبار این عملیات را پشتیبانی می‌کردند».

  لینک
http://www.hegmataneh-news.ir/sl/11533