کد خبر : 47252
تاریخ : 1401/12/28
گروه خبری : فرهنگی

عیده و ضیافتش


پیچک سر به دوش چنار گذاشته، نسیم راه افتاده از آنسوی شهر، پرسه زنان، تا خانه اقاقیا، نسترن پنجه کشیده بر خاک و خورشید مهربانانه تابیدن گرفته تاب گیسوی مجنون را. گنجشک‌ها به رسم تازه شدن، هلهله سر داده اند و خانه پر است از میهمان. ضیافت عید است و سرانگشت سحرانگیز بهار.
بهار از راه می‌آید و ما دلخوشیم به نوروزی دیگر، به طراوت بهاری تازه، دلخوشیم به خنده آسمان، به رقص نسیم، به خورشید درخشان فروردین، دلخوشیم به سبزهای جوانه، به جوشش چشمه‌های الوند، به تاب گیسوی مجنون، به عطر بیدمشک ها، دلخوشیم به لطافت شکوفه‌های سیب، دلخوشیم به آغازی نو، به بختی پیروز، و به بودن با هم.
بهار در راه است و ضیافتی دیگر به دل انگیزی عطوفت و عشق. خانه مهربان است همچون همیشه تا تو بیایی و من در بگشایم به رویت؛ و بهار با حضور تو شکوفه کند، خانه ام را به ضیافت مهربانی تو بیارایم، و بگویمت که تمام دلخوشی هایم در بودن توست. وقتی تو در کنارمی، وقتی سایه ات هست روی سرم، وقتی دلم به خنده‌های مهربانت خوش است، نوروزم خجسته است.
ضیافتم را میهمان باش، با دستان گرمت، با چشمان مهربانت، با لبخند بی دریغت. ضیافتم را میهمان باش تا بار دیگر دستان مادربزرگ نوازش کند گیسوانت را، آغوش گرم پدربزرگ سرشارت کند از مهر و باز به رسم ضیافت عید گردهم آییم.
گردهم آییم و بخوانیم سرود نوروز را، شکوه سال تازه را، ترانه فروردین را، بنوشیم یک جرعه از پیاله بهار و باز آغاز کنیم به شوق با هم بودن، به اعتبار مهربانی، به شکرانه روزگار نو، سالی تازه را.
گردهم آییم تا عیدانه ها، رنگ لبخند کودکانه بگیرند، هفت سین‌ها گرداگردشان پر باشد از جان‌های عزیز، از خنده‌های بلند، گرد هم آییم تا پنجره‌ها باز شوند رو به نور، تا آلاله‌ها سر از خاک برآرند به صدای با هم بودنمان.
گرد هم آییم تا ضیافت بهار، بی نظیرترین جشن تاریخ باشد. تا بشوییم از دل غبار خستگی‌ها و کدورت‌ها را. بزداییم هرآنچه ناخوشی است و هدیه دهیم به هم لبخند را. و دعا کنیم که در این روزهای پایانی سال، پروردگار به خواب عزیزانمان آرامش، به بیداری‌شان آسایش، به زندگی‌شان عافیت، به عشقشان ثبات، به مهرشان وفا، به عمرشان عزت، به رزقشان برکت و به وجودشان صحت عطا بفرماید. آمین یا رب العالمین!

  لینک
http://www.hegmataneh-news.ir/sl/47252