هگمتانه، گروه فرهنگی: همدان شهری با گذشتهای زیبا و دلنواز؛ شهری پر از یادهای مهربان؛ پر از واژههای کهن و سالخورده است. این روزها در پس گذر زمان و ایجاد زندگی مدرن، خیلی وقتها یادمان میرود پدربزرگها و مادربزگهایمان چگونه زندگی میکردند. خیلی از نوجوانان و جوانان امروز، کلمات متداول در همدان قدیم حتی به گوششان نرسیده است و باز هم این کلمات و واژههای قدیمی هستند که میتوانند خاطرات گذشته را برایمان زنده کنند و به کمک جوانترهایمان بیایند تا بشناسند راه و رسم زندگی را در گذشته شهرشان. در این بخش به معرفی برخی کنایات و ضربالمثلها که در همدان قدیم مصطلح و پرکاربرد بوده است پرداخته میشود. آخِّش درنیامد: اظهار عجز و لابه نکرد و تسلیم نشد، ضعف نشان نداد. در اصطلاح مشابه گفته میشود؛ آخ نِگفت. آدابدانه: آدابدان است. یعنی از رسوم و تشریفات آگاه است. در اصطلاح مشابه گفته میشود؛ آموخدَس، سِوادَس. آدِمِ اَ رِفیقاش میشناسَن: آدم را از رفیقهایش میشناسند. در مورد تأثیر از اخلاق دوستان بر افراد به کار برده میشود. در اصطلاح مشابه گفته میشود؛ هر کی یه ماخوای بشناسی بیوین رِفیقِش کیه. آدِما عقلِشان به چشمِشانه: آدمها عقلشان به چشمشان است. یعنی بعضی افراد فقط نگاهشان به ظواهر است و به ظاهر امور توجه دارند. در ارائه این مطالب از کتاب فرهنگ اصطلاحات عامیانه همدانی تالیف محمد علی نوریون– انتشارات سوره مهر بهره گرفته شده است.
|