کد خبر : 70537
تاریخ : 1403/12/18
گروه خبری : فرهنگی

پی سوز و یِی سو سوی نورش دِلمانِ خوش می‌کرد

اعظم مهری



اُ قِدیما خو ایجو برق و روشنایی زیاد نِبود، مردم اَ چراغایی اسدِفاده می‌کردن که یا وا روغن می‌سُخد یا وا نَفد و ای چیزا. آقام می‌گُف: یِی سوسویی میان تاریکی شِبا خودش بِرامان کلی نعمت بود و دلمانِ خوش می‌کرد که نِماندیم تاریکان.
مِثلا یکی اَ چراغای قِدیمی، پی سوز بوده. چراغ خیلی ساده ای اَم بوده... می‌ماند همو ای چراغ الکلیای حالا. میانش رِوغن گیاهی یا پی حیوانا رِ که آب کرده بودن می‌رِخدَن، اُوَخ فیتیلِشه که روشین می‌کردن، می‌سُخد و نور می‌داد.
پی سوزا جورواجور بودن، مِثلا مسی یا سفالی... وِلی کار همِه شان یِیجور بود. یِی مخزِنی داشدَن که رِوغِنِ می‌رِخدَن میانش، یِی فیتیله اَ جنس نخ ضخیمَم میانش مییَشدَن. آقام می‌گُف: پی سوزا رِوشنایی کِمی داشدَن، تازه یِی وخدا قانقا دودَم را می‌نداخدَن. اِگِرَم باد و باران می‌شد، دیه قابل اسدِفاده نِبودن. میان جاهای سربسدِه رَم اَ دِسِ دودشان نیمی شد زیاد ازَشان اسدِفاده کرد، آدم خفه خان می‌گرِف.
وِلی خُب اُ زِمانا دیه چراغ نِبود، مردم اَ همینم وا صرفه‌جویی اسدِفاده می‌کردن که بی‌رِوغن نِمانَن. البته پی سوزا مال خیلی قِدیما بودن، عمرشان اَ مِنَم بیشدِره نِنه جان.
کم کم که نفدِ سفید آمد، چراغای بعدیم دُرُس شدِن و لمپا و گرسوز و... آمدن. حالا اَزُنارَم بِراتان می‌گم اگر خدا وخد و وسعتی داد...

  لینک
http://www.hegmataneh-news.ir/sl/70537