|
نسخه های قبلی |
![]() matn
آشنايي با يکي از سنتهاي ايرانيان
هفت سيـن قرآنــي
هگمتانه، گروه جرعه نور: يکي از کارهاي ايرانيان براي استقبال از سال جديد «سفره هفتسين» است که به طور معمول ساعاتي پيش از تحويل سال نو گسترده شده و سيزدهم فروردين جمع ميشود. اما در کنار اين سفره، برخي خانوادهها به سفره هفتسين قرآني نيز اعتقاد خاصي دارند.
هفتسين قرآني را با آب و زعفران در يک بشقاب نوشته و سر سفره هفت سين قرار ميدهند و بعد از تحويل سال کمي آب روي آن ريخته و مينوشند و سلامتي و حاجات خود را از خداي خوب و مهربان درخواست ميکنند. نوشيدن اين هفتسين براي شفاي بيماران توصيه شده است.
اما هفت سين قرآني هفت آيهاي از قرآن است که با سلام شروع شده است:
1- سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحيم.( يس/58)
" از جانب پروردگار مهربان به آنان سلام گفته ميشود."
اين نداي روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا، چنان روح انسان را در خود غرق ميکند و به او لذت، شادي و معنويت ميبخشد، که با هيچ نعمتي برابر نيست، آري شنيدن نداي محبوب، ندايي آميخته با محبت و آکنده از لطف، سرتا پاي بهشتيان را غرق سرور ميکند، که يک لحظه آن بر تمام دنيا و آنچه در آن است برتري دارد.
از پيامبر اکرم (ص) روايت شده: " در همان حال که بهشتيان غرق در نعمتهاي بهشتي هستند نوري بر بالاي سرايشان آشکار ميشود؛ نور لطف خداوند که بر آنها پرتو افکنده است.
پس ندايي بر ميخيزد که "سلام بر شمااي بهشتيان"، نظر لطف خداوند چنان بهشتيان را مجذوب ميکند که از همه چيز جز او غافل ميشوند، و همه نعمتهاي بهشتي را در آن حال به دست فراموشي ميسپارند.
2- سلامٌ علي نوح ٍ في العالمين. ( صافات /79)
" درود بر نوح در ميان جهانيان."
چه افتخاري از اين برتر و بالاتر که خداوند بر حضرت نوح (ع) سلام ميفرستد، سلامي که در ميان جهان و جهانيان باقي ميماند و تا دامنه قيامت گسترده ميشود، سلام خدا توأم با ثناء جميل و ذکر خير بندگانش در قرآن کريم؛ کمتر سلامي به اين گستردگي و وسعت درباره کسي ديده ميشود، به خصوص اينکه لفظ " العالمين" معني وسيعي دارد که نه تنها همه انسانها، بلکه عوالم فرشتگان و ملکوتيان را نيز در برميگيرد.
3- سلامٌ علي اِبراهيم. ( صافات/109)
" درود بر ابراهيم."
در آيات پيش از اين آيه، به چگونگي بشارت دادن فرزندي بردبار و پراستقامت بر حضرت ابراهيم، و جريان دستور ذبح اسماعيل - فرزند ايشان - و تسليم بودن هر دوي آنها بر اين امر به ميان آمده است که پس از ياد آوري اين قضايا، خداوند ميفرمايد: سلام بر ابراهيم آن بنده مخلص و پاک باد.
4- سلامُ عَلي موُسي و هارون. (صافات/120)
" درود بر موسي و هارون."
در آيات پيش از اين آيه، خداوند ضمن آياتي، جريانات حضرت موسي و هارون را نقل ميفرمايد:
- ما اين دو برادر و قوم آنها را از اندوه بزرگ رهايي بخشيديم. ( صافات/115)
- ما آنها را ياري کرديم تا آنها بر دشمنان نيرومند خود پيروز شدند. ( صافات/116)
- ما به آن دو، کتاب آشکار داديم. ( صافات/117)
- ما آن دو را به راه راست هدايت نموديم. ( صافات/118)
- ما ذکر و ياد خير آنها را در اقوام بعد باقي و برقرار ساختيم. ( صافات /119)
و بعد از يادآوري موارد فوق خداوند بر آن دو سلام ميرساند.
سلامي از ناحيه پرودگار بزرگ و مهربان.
سلامي که رمز سلامت در دين و ايمان در اعتقاد و مکتب، و در خط و مذهب است.
سلامي که بيانگر نجات و امنيت از مجازات و عذاب اين جهان و آن جهان است.
5- سلامُ علي آلِ ياسين. ( صافات/130)
" درود بر پيروان الياس"
خداوند ميفرمايد: ما نام نيک الياس را در ميان امتهاي بعد جاودان کرديم.( صافات /129)
امتهاي ديگر، زحمات اين انبياء بزرگ ( الياس و سلاله او ) را که در پاسداري خط توحيد، و آبياري بذر ايمان منتهاي تلاش و کوشش را به عمل آوردند، هرگز فراموش نخواهند کرد، و تا دنيا برقرار است ياد و مکتب اين بزرگ مردان فداکار زنده و جاويدان است.
تعبير به " ال ياسين" به جاي" الياس" يا به خاطر اين است که ال ياسين لغتي در واژه " الياس" بوده و هر دو به يک معني است، و يا اشاره به الياس و پيروان او است که به صورت جمعي آمده است.
6- سَلامٌ عَلَيْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدَّارِ(رعد/24)
سلام بر شما به خاطر آن همه شکيبايي که ورزيده ايد سراي آخرت چه سرايي نيکوست
7- سلامُ هيَ حتّي مَطلَعِ الفَجر. ( قدر/5)
" آن شب تا دم صبح، صلح و سلام است. "
اين آيه، در توصيف شب قدر است. آن شبي است که قرآن در آن نازل شده و عبادت و احياء آن معادل هزار ماه است، خيرات و برکات الهي در آن شب نازل ميشود و رحمت خاص الهي شامل بندگان ميگردد و فرشتگان و روح در آن شب نازل ميگردند.
_blank
matn
نوروز؛ روز گشايش و فرج
هگمتانه، گروه جرعه نور: بانگ تلاوت آيات روح بخش قرآن مجيد در فضاي خانه ميپيچد و حالت روحاني آن اعضاي خانواده را تحت تأثير قرار ميدهد. گوينده راديو با صداي گرم و دلنشين، دعاي تحويل سال نو را ميخواند و نسيم بهاري آهسته از گل و گياه ميگذرد و فرا رسيدن نوروز را خبر ميدهد.
در آيين ديرين ايرانيان گفته شده که جهان کنوني گذرگاهي ناپايدار است، که به ابديت ميپيوندد. در اين گذرگاه، نيروهاي اهريمني کمين کرده اند تا آدميزاد را از راه رستگاري منحرف کنند و او را به گمراهي رهنمون شوند. در اين ميان آنان که به ايزد يکتا باور دارند، از پيکار با اهريمن پيروز ميآيند و به رستگاري و آرامش ميرسند. به اين ترتيب، آنچه زشت است، از درد و رنج و بيماري تا دروغ و بيداد، از جهان رخت بر ميبندد و سلامت و شادي جايگزين آنها ميشود.
در ايران باستان براي دستيابي به چنين هدفي، برخورداري از ايمان و اعتقاد متين و استوار و نيز سلامت جسم و روان ضروري شمرده ميشده و به ويژه شادابي تن و روان اهميت ويژهاي داشته است؛ براي رسيدن به اين مهم، به مناسبتهاي گوناگون جشنهايي برپا ميکردند و به شادي و سرور ميپرداختند. اين جشنها بسيار بودند، و از آن جمله جشنهاي مهرگان، سده و نوروز قابل ذکرند. ضمن آن که جشن نوروز از همه مفصلتر بوده و اهميت بيشتري داشته است. واژه جشن از ريشه پهلوي پشتن مشتق شده و در ايران باستان به مراسمي اطلاق ميشده است که در آن، ستايش و پرستش پروردگار با سرور و شادماني ايمان آورندگان همراه بود و از اين رو، جشن نوروز، يک جشن ديني ملي محسوب شده است.(1)
در آيين ايرانيان، فروهر يکي از نيروهاي مقدس است که هنگام آفرينش انسان، در جسم وي دميده ميشود و تا دم مرگ، او را از رفتارهاي بد باز ميدارد، پس از مرگ انسان نيز او را از ياد نميبرد و هر سال به مدت 10 شبانه روز از بيست و پنجم اسفند تا پنجم فروردين ماه، فروهرهاي همه در گذشتگان به زمين ميآيند و به يمن قدوم آنان است که بهار از راه ميرسد و طبيعت، سر سبز و زيبا ميشود. (2)
بيشتر تاريخ نگاران قديم پيدايش نوروز را به جمشيد جم - چهارمين شهريار پيشداديان - منسوب کرده اند و از اين رو به نوروز، نوروز جمشيدي هم ميگويند.
در مورد انگيزههاي ابداع سنت نوروزي نکات بسياري در متنهاي کهن ادبيات فارسي آمده که همگي به سهم خود، زيبا و دلنشين است و از ذوق سرشار ايرانيان حکايت دارند. (3)
*نوروز پس از اسلام
پس از اسلام، با عنايت امامان معصوم و تأکيد بر جنبههاي مثبت و منطقي، جشن نوروز بار ديگر رسميت يافت و جنبه مذهبي خود را نيز حفظ کرد. در دين مبين اسلام احاديث معتبري درباره نوروز وجود دارد که از جمله حديث «معلي بن خنيس» قابل ذکر است.
علامه مجلسي از امام صادق (عليه السلام) نقل کرده نوروز، روزي است که: «خداوند از بندگان پيمان گرفت او را بپرستند و او را شريک نگيرند و به پيامبران او بپيوندند.... و هيچ نوروزي نيست که ما در آن متوقع گشايش و فرجي نباشيم، زيرا نوروز از روزهاي ما و شيعيان ما است.» (4)
از شيخ طوسي (ره) نقل است که گفت: «پس، حضرت صادق (عليه السلام) به معلي فرمود: چون نوروز رسد، غسل کن و پاکيزهترين جامههاي خود را بپوش و به بهترين بوها و عطرها خود را خوشبو کن و در آن روزها، روزه بدار، پس چون از نماز و نافلهها فراغت يافتي، چهار رکعت نماز بگذار....(5 و 6)
روايت ديگر از معلي بن خنيس، از امام صادق (عليه السلام) ذکر ميکنيم. معلي ميگويد: در صبحگاه روز نوروز به حضور امام صادق (عليه السلام) مشرف شدم. حضرت از من پرسيد: معلي! آيا از امروز چيزي ميداني؟ گفتم: خير! ليکن عجمها (ايرانيان) امروز را بزرگ ميدارند و به همديگر تبريک ميگويند. امام فرمود: همانا گراميداشت امروز به سبب وقايعي است که براي تو بازگو ميکنم.
من از اين سخن امام خرسند شدم و اشتياق خود را براي شنيدن کلام امام ابراز داشتم و از ايشان خواستار بيان آن شدم. حضرت در سيماي نوروز به نمونههايي از حوادث انجام شده اشاره فرمودند، از جمله موارد ذيل را بيان داشتند:
1. پيمان ستاندن خداوند
خداوند از بندگان خود پيمان ستاند که تنها او را پرستش کنند و چيزي را شريک وي قرار ندهند و پيرو رسول او، حجج الهي و اوليائش باشند.
2. آغاز تابش خورشيد
نخستين بار خورشيد در آن طلوع کرد.
3. استقرار کشتي نوح (عليه السلام)
کشتي نوح بر کوه جودي قرار يافت.
4. بت شکني ابراهيم
حضرت ابراهيم خليل بتهاي قومش را در هم کوبيد.
5. نزول جبرائيل
جبرائيل بر پيامبر خاتم فرود آمد.
6. پاکسازي بتهاي قريش
رسول خدا (صلي الله و عليه و آله)، علي (عليه السلام) را بر روي شانه اش قرار داد، تا او بتهاي قريش را از روي خانه خدا به زيرافکند.
7. بيعت با امير المؤمنين (عليه السلام)
پيامبر (صلي الله و عليه و آله)، براي امير المؤمنين (عليه السلام) در غدير خم عهد و پيمان ستاند، و در آن روز بر ولايت علي اقرار کردند، خوشا بر آنان که بر ولايت او استوار ماندند و بدا به حال آن کساني که آن پيمان را شکستند.
8.ظهور مهدي (عليه السلام)
نوروز، روزي است که در آن قائم آل محمد (عليه السلام) ظهور ميکند و خداوند او را بر دجال پيروز ميگرداند، هيچ نوروزي نيست جز آن که ما در آن فرج او را انتظار ميکشيم. نوروز از ايام ما ميباشد، ايرانيان آن را بزرگ داشتند و شما عربها آن را تباه ساخته، کوچک شمرديد. (7)
*آداب نوروز
1. غسل، پوشيدن لباس تميز و زدن عطر. (8)
2. روزه داري، برپايي نماز و ياد خدا با تکبير و تهليل.
3. آراستگي ظاهري، پيراستگي باطني.(9)
4. دادن هديه و برپايي جشن و شادماني
يکي از ياران امام صادق (عليه السلام) از حضرت درباره مرد ثروتمندي پرسش نمود که در روز مهرگان يا عيد نوروز مردم به وي هديه ميدهند اما در عوض احسان نميکند.
امام (عليه السلام) فرمود: آيا اهل نماز هستند؟ گفتم: آري. حضرت فرمودند: هديه آنها را بايد بپذيرد و او نيز در مقابل براي آنها هديهاي بفرستند.(10)
5.ديد و بازديد
از معصوم است که فرمود: اين روز، نوروز است که مردم در آن اجتماع دارند و همديگر را ملاقات ميکنند تا.... (11)
*خاتمه
آري! فرخنده باد نوروز بر آگاهان و بيداران که در گستره شادي خود، ديگران را سهيم ميکنند و ياران در انتظار را با ريزش سخاوت خويش لبخند شادماني ميبخشند که اين روزها نيز ميگذرد و شاديها و شيونها پايان ميپذيرد و سر انجام کتيبه اعمال ما آينه انسانيت و صحيفه سرنوشت ما خواهد بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشتها:
1.پرويز افکاري، نوروز، تاريخچه و مرجع شناسي.
2.ارتور کريستن، ايران در زمان ساسانيان، ص.194
3. تاريخ طبري، ص78، ترجمه پاينده.
4. بحار الانوار، ج59، ص131، لطيفي، چهل حديث، ص.40
5. تفسير جامع البيان، ج2، ص.157
6. مستدرک الوسايل،7،ص.66
7. بحار الانوار، ج56، ص.119
8.تفسير الميزان،ج30، ص.300
9. وسائل الشيعه، ج5، ص.115
12. وافي، ج3، ص.116
11. ميزان الحکمه، ج7، ص.13
_blank
matn
در مسير تحويل سال
و تحول حال
هگمتانه، گروه جرعه نور: يا مقلب القلوب و الابصار، يا مدبر الليل و النهار، يا محول الحول والاحوال، حول حالنا الى احسن الحال.
عيد ازعود گرفته شده و در لغت به معناى بازگشتن است. دگرگونى سال جديد و بازگشت بهار نو و نوروز، عيدهايى چون عيد فطر را تداعى مىکند. مسلمان روزه دار پس از يک ماه عبادت روزى را که غبار از فطرت توحيدىاش زدوده شده به فطرت توحيد بازگشته است، عيد مىگيرد. البته مراتب اين بازگشت در افراد گوناگون فرق مىکند. دعاى تحويل سال هم با جملاتى کوتاه همين مسير را پيش پاى انسان مىگشايد. مقلب القلوب و الابصار پروردگار است که قلبها را به سمت کمال دگرگون مىسازد و چشمها را به سوى خود مىدوزد. قلبها چون کرات دگرگون مىشوند؛ ولى پس از دگرگونى، بايد استوارى يابند؛ زيرا در ادعيه وارد شده است: «و ثبت قلوبنا على دينک؛ قلبهاى ما را بر دين خود ثابت بدار.» اگر قلوب دگرگون شدند و سپس بر دين الاهى استوار گرديدند، ابصار نيز چنين مىشوند؛ زيرا ابصار فرمانبردار قلوبند. شايد از اين رو اول قلوب و سپس ابصار ذکر شده است.
«يا مدبرالليل و نهار» ليل و نهار نماد ظلمت و نورند. اگر او شب و روز را تدبير مىکند، ظلمت و نور را هم مىآفريند. پس فقط او مىتواند چنان تدبير کند که پرده ظلمت از روى دل کنار رود و نور معرفتش بر آينه قلب بتابد. درآيه دويست و پنجاه و هفتم سوره بقره مىفرمايد: «الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور و...؛ خداوند، ولى و سرپرست کسانى است که ايمان آوردهاند، آنها را از ظلمتها به سوى نور بيرون مىبرد.» محول سال و حال او است.
قرين بودن تحويل سال با تحويل حال نکتهاى در خور اهميت است که کمتر به آن التفات مىشود. آن قدر که تحويل سال و رسوم آن خود نمايى مىکند، تحويل حال جلوهاى ندارد و در پشت پرده غفلت هيچ انگاشته شده است؛ راستى چرا در اين دعاى پر معنا و تنبه بخش، به هنگام تحويل سال، تحويل حال به احسن حال در خواست مىشود؟ به نظر مىرسد، براى آن است که ابتدا احسن الحال را بفهميم و سپس در راه تحقق آن گام نهيم؟ تفسير اين احسن الحال را بايد در عمق آن دعا يافت که، «اللهم غير سوء حالنا بحسن حالک؛ خدايا، بدى حال ما را به خوبى حال خود تغيير ده.» درباره ذات اقدس الهى، احسن بودن حال بى معنا است؛ زيرا تفضيل حالى بر حال ديگر، فقدان و وجدان و تبديل و تبدل مىطلبد و ذات اقدس الاهى از آن پيراسته است. برترى حالى بر حال ديگر درباره ما انسانها کاملا درست مىنمايد. کمال ما انسانها در همين است که سوء حال را به حسن حال و حسن حال را به احسن حال تبديل کنيم. حسن حال الهى به معناى وجود تمام کمالات به نحو اتم و اکمل در ذات اقدس الهى است. احسن الحال بودن براى ما يعنى رسيدن به تمام آن کمالات به قدر ظرفيت وجودىمان؛ زيرا ما حالى احسن و برتر از آن نداريم. تحويل حال به احسن الحال همان تغيير سوء حال انسان به حسن حال الهى است؛ و اين تغيير وقتى تحقق مىيابد که:
1- از پليدى گناه رهايى يابيم، زيرا بدترين حال انسان و پستترين مقام آدم هنگامى است که در باتلاق گناه فرو مىرود.
2- انجام واجبات را چون چراغى فرا راه خود قرار دهيم تا ما را به سوى حسن حال الهى رهنمون شود.
3- زنگار صفات پليد را از آينه دل بزداييم تا سوء حال ما به حسن حال نگار تبديل شود. از اين رو، يکى از اعمال عيد نوروز، روزه گرفتن است تا انسان خود را در راستاى رسيدن به احسن حال، يعنى وصول به حسن حال الهى، قرار دهد و به اخلاق الله متخلق سازد.
_blank
matn
آثار و برکات صله رحم
در عيد نوروز
هگمتانه، گروه جرعه نور: اميرالم?منين علي عليه السلام در خطبه متقين نهج البلاغه، به اين نکته توصيه ميفرمايند: يکي از ويژگيهاي پرهيزگاران، پيوند و ارتباط با ارحام و خويشاوندان است.
با توجه به اهميت اين مسأله در اسلام و توصيههاي فراواني که در دستورهاي ديني نسبت به اين موضوع رسيده است، و با توجه به فرصت بي نظير عيد نوروز براي ديد و بازديد و انجام سنت حسنه صله رحم برآنيم تا به تشريح ابعاد اين مسأله و بيان آثار آن در دنيا و آخرت بپردازيم؛ اميد است با دقت درين مسأله و ابعاد فردي و اجتماعي آن و نيز کارکردها و آثار آن، عموم افراد را با اهميت اين سنّت اسلامي که در جامعه کنوني ما تا حدودي کم رنگ شده و بلکه ميتوان گفت به فراموشي سپرده شده است آشنا کرد و آنان را به انجام آن ترغيب و نسبت به ترک آن هشدار دهيم.
*فوائد صله رحم چيست؟
فايده اول «تُحَسِّنُ الْخُلُقَ» ديد و بازديد سبب ميشود خلق انسان خوب ميشود. چون آدمهاي منزوي، مرتب از داخل خودشان را ميخورند. آدمهايي که معاشرت ميکنند، اخلاقشان هم اجتماعي ميشود. آدمهايي که نه ميروند نه ميآيند نه کسي را ميبرند، نه با کسي رفت و آمد ميکنند، اينها مرتب يک ذره يک ذره خودشان هم يک آدمهاي خموش، خمودِ عبوس ميشوند.
«تُحَسِّنُ الْخُلُقَ» «وَ تُسَمِّحُ الْکَف» (کافي/ج2/ص151) ديد و بازديد سخاوت را رشد ميدهد.
«وَ تُطَيِّبُ النَّفْس» (کافي/ج2/ص151) روح لطيف ميشود، طيب ميشود. «وَ تَزِيدُ فِي الرِّزْق» (کافي/ج2/ص151) صلهي رحم رزق را زياد ميکند.
«يُحَوِلُ الحِساب» کسي که اهل ديد و بازديد با فاميلها شد در قيامت حسابش آسان است.
در قيامت چند حساب داريم:
«حِساباً شَديدا» (طلاق/8)، «حِساباً يَسيراً» (انشقاق/8)،«بِغَيْرِ حِساب»
حساب شديد، براي آنها است که براي مردم سخت ميگيرند. هر کس با مردم سخت بگيرد، خدا هم در قيامت به او سخت ميگيرد. هر کس با مردم روان باشد، حسابش هم در قيامت روان است.
صله رحم، «يُحَوِلُ الحِساب» روز قيامت حساب را روان ميکند. «تَدْفَعُ مِيتَةَ السَّوْءِ» يا «مِيتَةَ السَّوْءِ» (بحارالانوار/ج74/ص174) صله رحم بد مردن را دفع ميکند. بعضيها بد ميميرند. زجرکش ميشوند. حالات احتضارشان، بعضيها هم مرگ، وقتي ميميرند انگار گل بو ميکنند. اگر کسي اهل ديد و بازديد شد، مردنش آسان است.
حديث داريم «في الجنة درجة» بهشت يک مقامي است که «لا يبلغها إلا ثلاثة» (اعلامالدين/ص152) هيچ کس به آن مقام نميرسد مگر سه گروه!
امام عادل، رهبر عادل، «رَحِمٍ وَصُول» فاميلي که اهل ديد و بازديد باشد. «ذُو عِيَالٍ صَبُور» (بحارالانوار/ج71/ص90) آدم عيالمندي که فقير است، اما صبور! صورت خودش را با سيلي سرخ نگه ميدارد. به کسي نميگويد. «تُنْمِي الْأَمْوَالَ» صلهي رحم مال را رشد ميدهد، «تُزَکِّي الْأَعْمَالَ» (کافي/ج2/ص157) صله رحم، اعمال را تصفيه ميکند. «تَدْفَعُ الْبَلَاء» صلهي رحم بلا را از جان انسان دور ميکند. «يُحِبُّ اللَّه» کسي که با فاميل رفت و آمد کند، خدا او را دوست دارد. «لِسَانَ صِدْق» نامش به نيکويي برده ميشود.
حديث داريم چه افرادي که گناهکار هستند، اما چون به فاميلها سر ميزنند وضعشان خوب است. چه آدمهايي که همه نماز شب خوان هم هستند، چون اخمو هستند و با هم قهر هستند، زندگيشان نکبت است.
حديث داريم. حتي افراد گناهکار اهل ديد و بازديد باشند وضعشان خوب است. و افراد با تقوا اگر اهل آمد و رفت نباشند، در زندگيشان نکبت قرار ميگيرد.(کتاب کافي)
*چگونه صله رحم کنيم؟
1- «بالنفس و فيه أخبار کثيرة» آنجايي که ميتواني از جانت مايه بگذار.
2- «ثم بدفع الضرر» جلوي ضرر را بگير.
3- «بجلب النفع» (بحارالانوار/ج71/ص109) يک نفعي به او برسان.
رفتي يکجايي مثلاً ميوه ارزان است، زنگ بزن خواهر! من رفتم فلانجا ميوه ارزان است. تو هم الآن برو... نگو: به من چه! ميرود گران ميخرد ميفهمد. خوب به او بگو.
*استحقاق راه يابي به بهشت
رسول خدا صلي الله عليه وآله ميفرمايد: «شش عمل است که هرکس يکي از آنها را انجام دهد در روز قيامت به نفع او احتجاج خواهند کرد تا او را وارد بهشت کنند و به خداوند عرضه ميدارند: خدايا اين بندهاي است که در دنيا عمل مرا به جاي آورده است. آن شش عمل عبارتند از: نماز، زکات، حج، روزه، اداي امانت و صله رحم.»(مستدرک الوسايل؛ ج1؛ ص 73)
_blank
matn
در فضيلت روزه روز نوروز
هگمتانه، گروه جرعه نور: در فضيلت روزه روز نوروز آمده است: 1ـ و يستحب فيه الصيام و الصلاة اربع رکعات بعد صلاة الظهرين و يسجد بعدها و يدعو بالمرسوم يغفر له ذنوب خمسين سنة.(1)
مستحب است در روز نوروز روزه گرفتن و خوانده چهار رکعت نماز بعد از نماز ظهر و عصر و بعد از نماز سجده کند و دعاء نمايد خداوند گناهان پنجاه ساله او را مىآمرزد.
2ـ و منها صوم يوم النيروز لما رواه الشيخ في المصباح عن المعلى بن خنيس عن الصادق عليه السلام قال اذا کان يوم النيروز فاغتسل و البس انظف ثيابک و تطيب بالطيب طيبک و تکون ذلک اليوم صائماً(2).
از جمله روزههاى مستحب روزه روز نوروز است همچنانکه شيخ در مصباح از معلى ابن خنيس نقل نموده است امام صادق عليه السلام فرمود هنگامى که روز نوروز رسيد پس غسلى بنما و پاکيزهترين جامههاى خود را بپوش و به بهترين بويها خود را خشبو گردان و در اين روز روزه بگير.
3ـ و منها صوم النيروز لامر الصادق عليه السلام به و منها الصوم لقضاء الحاجة کما يظهر ممن تتبع الاخبار(3).
از جمله روزههاى مستحب روزه روز نوروز است بواسطه دستور امام صادق عليه السلام و از جمله روزه براى برآورده شدن حاجات است چنانچه از تتبع استفاده مىشود.
4ـ و منها صوم يوم النيروز للمروى في مصباح المتهجد(4).
از جمله روزهائى که روزهاش مستحب است روزه عيد نوروز است چنانچه در مصباح روايتى نقل شده است:
5ـ کما يستفاد من النصوص ثبوت التأکد في غير ذلک (اى تأکد الصوم) کالنيروز من النصوص ثبوت التأکد في غير ذلک (اى تأکد الصوم) کالنيروز و اول يوم من المحرم و ثالثه و سابعه و التاسع و العشرين من ذى القعدة(5).
چنانچه استفاده مىشود از روايت تأکيد زياد فرموده در مورد استحباب روزه در غير از مواردى که ذکر شد مانند روزه عيد نوروز و روزه اول محرم و سوم و هفتم و بييست و نهم ذى قعدة الحرام.
6ـ اقسام الصوم اربعة نکتفي من هذا الفصل بذکر بعض المسائل اللتي هي مورد للخلاف. اقسام الصوم اربعة: واجب و ندب و مکروه و حرام. اما المندوب منه اقسام منها اول ذي الحجة، و منها يوم النيروز (6).
روزه بر چهار قسم است و در اين فصل اکتفاء مىنماييم به ذکر مسائلى که مورد اختلاف است روزه داراى چهار حکم است واجب و مستحب و مکروه و حرام اما روزههاى مستحب اول آنها روز اول ذى الحجه است و ديگر روزه روز عيد نوروز است.
قطعاً چنين مردان بزرگ و محققين جهان است که قرنهاست کتابها و تأليفاتشان در حوزههاى علميه تدريس مىشود و مورد مراجعه و استفاده مراجع و مجتهدين و محققين حاضر است فتوا دادنشان به استحباب غسل و نماز و روزه و دعاهاى مخصوص در روز عيد نوروز بدون دليل متقن و مستند و محکم نمىتواند باشد و همين فتاوا دليل بر اعتبار و احترام و امتياز عيد نوروز در اسلام است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پينوشت ها:
1- المهذب: ج 1 /.191
2- الحدائق: ج 13 / ص.38
3- کشف الغطاء: ص.324
4- المستند: ج 2 / ص.144
5- جواهر الکلام: ج 17 / ص.113
6- المستند: ج 17 / ص.299
_blank
|