صفحه 1 : اندیشه صفحه 2 : خبر همدان صفحه 3 : شهرستان صفحه 4 : خبر همدان صفحه 5 : ایران و جهان صفحه 6 : ایران و جهان صفحه 7 : اندیشه صفحه 8 : فرهنگی

۲۳
شهریور
۱۴۰۴

شماره
۵۹۸۲

امروز: ۲۳ (شهریور) ۱۴۰۴ ◀ ◀ Sunday 2025 (Sep) 14

عناوین صفحه



سال‌های زیادی است که با تغییرات حاصل از زندگی‌های ماشینی و انبوه‌سازی مسکن و آپارتمان‌نشین شدن انسان و سبک زندگی کلونی و گروهی در فضایی کوچک و ازدحام روزافزون، انسان‌ها به لحاظ فیزیکی به هم نزدیک‌تر شده‌اند. اتوبوس‌های شهری، مترو، ورزشگاه‌ها، فروشگاه‌های بزرگ و پاساژها همه روزه صدها هزار انسان را به یکدیگر نزدیک و گاه تحت فشار جمعیت به هم پرس می‌نمایند. اگر لحظه‌ای در یک ایستگاه مترو در کناری بایستیم و با دیده دقت و فرصت به مردم نگاه کنیم هزاران انسان را می‌بینیم که از چند سانتی‌متری هم رد می‌شوند و یا کنار هم ایستاده‌اند بی‌آنکه یکدیگر را ببینند. چهره‌ها همه آراسته، لباس‌ها تمیز و مارک، عطرها و مدل‌های مو و اسباب بزک در صورت‌ها فراوان، اما چهره‌ها عموماً عبوس، چشم‌ها خیره و حواس‌ها پرت از همه چیز. گویی با وجود این همه انبوهی و تراکم و ازدحام، همه از هم کیلومترها فاصله داریم. گاهی در خیابان‌ها چیزهایی می‌بینیم که سال‌هاست در آنجا بوده‌اند و ما نمی‌دیدیمشان. این مسأله در خانه‌ها نیز هست و در یک فضای کوچک با ارتفاعی بلند صدها نفر در فاصله یک آجر با یکدیگر زندگی می‌کنند اما یکدیگر را نمی‌شناسند. زندگی در تنهایی در بعد ارتفاع و طول و عرض رشد کرده و هیچ عمقی برایمان نمانده است. پای حرف‌های پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها که می‌نشینیم و از خاطراتشان که می‌گویند گویی از دنیای دیگری حرف می‌زنند. وقتی می‌گویند که روزگاری دور حیاطی بزرگ چندین خانواده چند نفری کنار هم زندگی می‌کردند، هم‌خانه و همدل و یک‌رنگ در شادی و غم‌ها، سختی‌ها و گشایش‌ها همه کنار هم. کودکان در کوچه‌های خاکی بازی می‌کردند و زندگی در کنار هم جریان داشت، هرچند سخت‌تر، هرچند با امکانات کمتر بدون ماکروفر و ماشین لباسشویی و ظرفشویی و گاز و پکیج در سرماهای زمستان زیر یک کرسی به وجود هم دلگرم بودند.
در ثانیه‌ثانیه زندگی خداوند هم بود، اعتقادات بود، صبح‌ها با بانگ موذن روز می‌شد، بچه‌ها با صدای ذکر و نماز بزرگ‌ترها بیدار می‌شدند و با آیت‌الکرسی و دعای مادرها رهسپار مسیر زندگی. در بازار، در عزا و عروسی همه جا ذکر خداوند بود و صلوات و ایمان به اینکه او هست، کسی برای بچه‌دار شدن چرتکه درآمد و مخارج نمی‌انداخت: همو که دندان دهد نان دهد، اعتقاد بود و ایمان و اعتماد به خداوند. همو آرامش‌بخش دل‌ها بود و تمام ارکان زندگی حول محور همین اعتقادات می‌گشت، دعا دوای دردها بود، مجالس مذهبی زنانه جایگاه تعالی یافتن و تخلیه استرس‌ها و رنج‌ها و فشارهای زندگی برای زن‌ها بود که بنشینند روضه‌ای گوش بدهند، درددلی و هم‌دردی. محفلی اجتماعی عمومی نه دورهمی‌های پر زرق و برق که جز در چشم دیگران کردن دارایی‌ها نیتی دیگر پشتش نیست.
اگر ازدواج می‌شد به واسطه رعایت اصول و موازین دینی بود، ارزش داشت، معنویت داشت، فرزند موهبت الهی تلقی می‌شد نه خرج‌خور، همسایه و هم‌محله و همشهری عضوی از خانواده محسوب می‌شد همه در کنار هم با دل‌هایی مملو از ایمان، زندگی اجتماعی و اعتقادی داشتند و خداوندی که در بطن زندگی‌ها جاری و همین نزدیکی بود. در دوران جنگ و تحریم‌ها و محرومیت‌ها همه از حال دل هم خبر داشتند نه از دارایی‌ها، مدل ماشین و محل زندگی و متراژ خانه‌های هم.
این حلقه گم شده دوران ماست. با همه امکانات، برق و گاز و اینترنت و اتومبیل و... دل‌هایمان با هم نیست، خود را، خانواده را، همشهری‌هایمان را و از همه بدتر خداوند را در هیاهوی زندگی ماشینی گم کردیم. منفعت‌طلب و سیاست‌ورز شدیم. جای توکل، حساب‌کش و حساب‌گر شدیم، از عرفان و معنویت و روحانیت به سمت ریاضیات و جبر و احتمالات رفتیم، سبک زندگیمان ریاضیاتی شده دو دو تا چهارتایی شدیم، دیجیتال شدیم. برایمان سخت شده اعتقاد داشته باشیم همه چیز با منطق ریاضی کار نمی‌کند، که گاهی دعای مادری چگونه همه قوانین بشری را تغییر می‌دهد، اینکه اعتقادات چگونه راه‌گشا می‌شود؛ چون دیگر خداوند نزدیکمان نیست. شاید دور شدیم از یاد او، شاید اعتقاداتمان کمرنگ‌تر شده، نکند به موجودی حساب بانکیمان بیشتر از لطف و کرم خداوند باور داریم.
نکند یادمان برود که هم اوست دانای کل و اوست گرداننده تمام امور، حواسمان هست که اوست آرامش دل‌ها، یادمان مانده که اعتقادات و دعا و نیایش امیدبخش و آرامش‌بخش دل‌ها بود؟ قبل از اختراع قرص‌های اعصاب و روان و دارو درمانی، آرامش و نشاط و امید تک‌تک ما در گرو ذات اعتقادی ماست و سلامت و بهداشت روان خودمان را از توسلات و نیایش و عبادت می‌توانیم به رایگان دریافت کنیم و به سعادت برسیم آنگاه که خداوند را در همین نزدیکی احساس کنیم. باور کنیم که با سبک زندگی ارزشی و اعتقادی تلاش‌هایمان، رنج‌هایمان و حتی مشکلاتمان رنگ و بویی دیگر می‌گیرد. چون می‌دانیم که خداوند می‌بیند و این رمز زندگی شادتر و سالم‌تر برای ماست.



ارسال ديدگاه

نام:
پست الکترونیکی:
کد امنیتی:
ديدگاه: