صفحه 1 : فرهنگی صفحه 2 : خبر همدان صفحه 3 : شهرستان صفحه 4 : گردشگری صفحه 5 : ایران و جهان صفحه 6 : ورزش صفحه 7 : زندگی با کتاب صفحه 8 : فرهنگی

۱۳
اردیبهشت
۱۴۰۳

شماره
۵۶۰۵

امروز: ۱۴ (اردیبهشت) ۱۴۰۳ ◀ ◀ Friday 2024 (May) 03

عناوین صفحه

  • تشکر "ویژه" از شهردار همدان به‌ دلیل راه‌اندازی مجدد تالار فجر
  • رحماندوست چهره ماندگار شعر کودک
  • اعتبار 18 میلیارد تومانی شهرداری همدان برای جداره‌سازی
  • عطرآگین شدن فضای شهر با پخش اذان زنده ظهر و عصر توسط قاریان ممتاز همدانی
  • پاسخ‌گویی مستقیم رئیس شورای اسلامی شهر به شهروندان همدانی در سامانه ١٣٧
  • دیدار مدیر منطقه 3 شهرداری همدان با کارگران این منطقه
  • ظرفیت‌های سرمایه‌گذاری شهرداری منطقه 2 شناسایی و معرفی شود
  • الگوهای جامعه معلمان به عنوان قهرمان معرفی شوند
  • مزاحم اینترنتی در دام پلیس فتا
  • محکومیت 8 میلیارد ریالی قاچاقچی کالا
  • خطر سقوط در کمین تیم پاس
  • معلمی که امام خمینی(ره) خطبه عقدش را خواند
  • رایگان شدن درمان کودکان تا 7 سال سرمایه‌گذاری برای آینده است
  • چرایی تفاوت چشمگیر آمار گردشگران همدان با دیگر استان‌ها
  • کاهش 90درصدی هزینه درمان بیماران سرطانی
  • سیر صعودی حیوان‌گزیدگی
  • تصویربرداری هوایی و سه بعدی شهر با مقیاس 1.500

  • در جهان معاصر که پزشکی در آن به اوج فناوری و دانش می‌بالد، شاید انتظار می‌رفت که جامعه پزشکی در امان از چنگال مسائلی مانند فرسودگی شغلی و اختلالات روانی باشد. اما خودکشی دلخراش دکتر پرستو بخشی، متخصص جوان قلب و عروق، ما را با واقعیتی تلخ روبه‌رو ساخت که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.
    متأسفانه، فرهنگ حاکم بر جامعه پزشکی گاه به سکوت ناروا و پذیرش غیرمنطقی وضعیت موجود سوق داده می‌شود. مرگ دکتر بخشی، بیش از آنکه دردی مشترک باشد، نقطه عطفی است که می‌بایست ما را به تأمل وادارد: چرا پزشکان، که باید به‌عنوان نماد سلامت باشند، در دام افسردگی و خودکشی گرفتار می‌شوند؟
    از دید روانشناسی، این پدیده را می‌توان نتیجه‌ احساس بی‌ثمری و ناکامی دانست. مهاجرت و خودکشی دو روی یک سکه‌اند که هر دو نشان از ناامیدی عمیق از وضعیت فعلی و نگرانی از عدم بهبود در آینده دارند - احساساتی که در جامعه رو به افزایش هستند.

      تصویرسازی غلط از جامعه پزشکی
    در عصری که تصویر رسانه‌ای از پزشکان بیش از پیش در معرض دید قرار می‌گیرد، ما شاهد شکل‌گیری یک تصویرسازی نادرست و گمراه‌کننده از حرفه پزشکی هستیم. این تصویرسازی، که غالباً از طریق سریال‌های تلویزیونی، فیلم‌ها و گزارش‌های خبری صورت می‌پذیرد، پزشکان را در نقش‌هایی قهرمان‌مآبانه، با قدرت‌های تقریباً فوق‌بشری و در حالی که از زندگی‌های شخصی بسیار موفق و بدون دغدغه‌ای برخوردارند، به تصویر می‌کشد.
    در این بین، تصویر رسانه‌ای گاهی اوقات حتی پزشکان جوان را به‌عنوان افرادی ثروتمند و موفق نشان می‌دهد که در مطب‌های شیک و مدرن خود، با روزهای پر از عمل‌های جراحی موفقیت‌آمیز و مشتریانی راضی سپری می‌کنند. این نمایش‌ها، بدون شک، بخشی از واقعیت را پوشش می‌دهند، اما تنها بخشی از یک داستان بسیار پیچیده‌تر هستند.
    متأسفانه، این تصویرسازی‌ها به نادرست انعکاسی از فشارهای مالی، استرس‌های شغلی، بار عاطفی مراقبت از بیماران و ساعت‌های طولانی کاری که پزشکان تجربه می‌کنند، ارائه می‌دهند. در واقعیت، پزشکان بسیاری با دستمزدهایی کار می‌کنند که به سختی هزینه‌های زندگی و بدهی‌های تحصیلی را پوشش می‌دهد. این مسأله به‌ویژه در کشورهایی با نظام‌های بهداشتی دولتی یا نیمه‌خصوصی مانند ایران صادق است، که در آن‌ها پزشکان با حجم بالای کار، منابع محدود و انتظارات بی‌پایان مواجه هستند.
    علاوه بر این، این تصویرسازی‌ها غالباً چالش‌های روحی و عاطفی ناشی از مسؤولیت‌های سنگین پزشکی را نادیده می‌گیرند. پزشکان به‌طور مداوم در معرض تجربیاتی هستند که می‌تواند بار روانی سنگینی ایجاد کند، مانند مرگ بیماران، تصمیم‌گیری‌های دشوار اخلاقی و نیاز به حفظ تعادل بین زندگی کاری و شخصی. این بار روانی می‌تواند منجر به فرسودگی شغلی، افسردگی و حتی خودکشی شود، که متأسفانه در مورد دکتر پرستو بخشی به وقوع پیوست.
      فشارهای مضاعف بر پزشکان زن
    در حرفه پزشکی، که از دیرباز مردانه تلقی شده است، پزشکان زن با فشارهایی متفاوت و گاه بیشتری روبه‌رو هستند. این فشارها می‌توانند از جنبه‌های مختلف حرفه‌ای، اجتماعی و شخصی ناشی شوند و چالش‌های ویژه‌ای را برای زنان در این حرفه ایجاد کنند.
    از نظر حرفه‌ای، پزشکان زن اغلب با موانعی مواجه هستند که مردان کمتر با آن‌ها روبه‌رو هستند. این موانع شامل فرصت‌های کمتر برای پیشرفت شغلی و نقش‌های کلیدی محدود‌تر در سازمان‌های پزشکی است. علاوه بر این، زنان پزشک همچنین ممکن است با نگرش‌های جنسیت‌زده از سوی همکاران یا بیماران مواجه شوند که می‌تواند احساس بی‌اعتباری و نادیده گرفته شدن را در آن‌ها ایجاد کند. مزید بر آن از نظر اجتماعی، پزشکان زن ممکن است فشارهای مضاعفی را برای موازنه بین مسؤولیت‌های شغلی و خانوادگی تجربه کنند. این مسؤولیت‌ها می‌توانند شامل مراقبت از فرزندان، برنامه‌ریزی برای بارداری و مقابله با انتظارات اجتماعی در مورد نقش‌های جنسیتی باشند. تعادل بین کار و زندگی شخصی می‌تواند برای زنان در هر حرفه‌ای چالش‌برانگیز باشد، اما در پزشکی، جایی که ساعات کار طولانی و نامنظم استاندارد هستند، این چالش‌ها می‌توانند شدت بیشتری داشته باشند.
    همچنین از نظر روانشناسی، پزشکان زن ممکن است با استرس‌های روانشناختی ناشی از تصویرسازی‌های جنسیتی و فشارهای اجتماعی که بر آن‌ها وارد می‌شود دست به گریبان باشند. این می‌تواند شامل نیاز به اثبات توانایی‌ها فراتر از آنچه از همتایان مرد انتظار می‌رود و نیز مقابله با تصورات غلط درباره توانایی‌های فنی یا تصمیم‌گیری در موقعیت‌های پرفشار باشد.

      زنگ خطر
    از دست دادن دکتر بخشی، جامعه پزشکی را به سوی یک پرسش بنیادین سوق داده است: چگونه می‌توانیم به‌عنوان پزشکانی که قرار است به دیگران کمک کنیم، وقتی نظام حاکم بر ما خود از جمله عوامل برای بیماری‌های روانی‌مان است، به خود کمک کنیم؟
    مرگ دکتر بخشی نه تنها یک زنگ خطری است که به ما یادآوری می‌کند جامعه پزشکی نیز ممکن است آسیب‌پذیر باشد، بلکه باید به‌عنوان یک بیدارباش عمل کند تا تغییرات اساسی در نظام‌های حمایتی، آگاهی‌بخشی و مراقبت‌های روانی صورت گیرد. برای پیشگیری از تکرار چنین تراژدی‌هایی، جامعه پزشکی و جامعه به طور کلی باید با همدلی و تعهد بیشتری برای ایجاد تغییرات مثبت در پیش‌رو قدم بردارند.



    ارسال ديدگاه

    نام:
    پست الکترونیکی:
    کد امنیتی:
    ديدگاه: